رفتن به نوشته‌ها

برچسب: رمان

انتشار فصل به فصل رمان “انقلاب و کیک توت فرنگی”

فصل پنجم: سوپرایگو (دوشنبه، ساعت نه و سی و سه دقیقه صبح) کامران شالِ بلندِ پشمی را به دور گردنش پیچاند و پالتویش را محکم به دور بدن خود چسباند. موهای خود را خوب خشک…

“انقلاب و کیک توت فرنگی”‌، فصل نهم: قهقرا

(دوشنبه، ساعت یک و سه دقیقه بعدازظهر)  کامران می‌دانست که مرتضی در کدام بخش و کدام اتاق بستری شده است. این دومین باری بود که ظرف این مدت به عیادت او می‌رفت. در گوشه‌ای واقع…

انقلاب و کیک توت فرنگی/ فصل هشتم: شیدایی

شیدایی (دوشنبه، ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه پیش‌ازظهر) کامران از همان لحظه نخستی که پا به درون کافه کرومل گذاشته بود، حال و روزش تغییر کرده بود. پریشانی او را می‌شد با اندکی…