پنجاه سال از امضای پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای میگذرد؛ پیمانی که بزرگترین و فراگیرترین پیمان بینالمللی بود. اکنون این پیمان رنگ باخته است و به باور تحلیلگران، بود و نبودش وابسته به رویکرد ایران شده است.
پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای NPT، پنجاه سال پیش، در روز پنجم مارس سال ۱۹۷۰ رسمیت یافت. از آن زمان تا کنون ۱۹۱ کشور این پیمان را امضا کردهاند. پیمانی که گرچه برای دهها سال خطر جنگ هستهای در جهان را تخفیف داد، مانع از تکرار فاجعه هیروشیما و ناکازاکی شد، اما در عین حال روز به روز اهمیت خود را از دست داد.
پرسشهای متعددی در پنجاهمین سالگرد امضای پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای مطرح است. آیا نگرانی واقعی آن ایام موضوعیت خود را از دست داده است؟ آیا از پایبندی اعضای این پیمان به تعهدات خردمندانه افسانهای بیش نمانده است؟ و چگونه است که جمهوری اسلامی میتواند با سیاست خود ضربه نهایی را به این پیمان بزند و باعث فروپاشی آن شود؟
باور به اهمیت چنین پیمانی از واقعیتی تلخ برمیخاست، از بمباران هیروشیما و ناکازاکی. بمبارانی که در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم منجر به کشته شدن یکصد هزار نفر شد و تشعشعات اتمی آن باعث سرطان و بیماریهای دیگر شد و جان دهها هزار نفر دیگر را نیز گرفت.
جهان اکنون با زوال باور و اعتماد به اهمیت این پیمان روبهرو است. محو شدن باور و اعتماد به این پیمان به عهدشکنی قدرتهای اتمی، به تلاشهای پنهان هستهای، به بازارهای سیاه و به سیاستی گره خورده است که از سوی برخی از کشورها، همچون کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود.
ایران، از خشت اول تا تلنگر آخر
طنز تلخ روزگار است که ایران در هر دو سوی فراز و فرود این پیمان ایستاده است. هم در پیدایش این پیمان نقش ایفا کرده است و هم میتواند باعث فروپاشی آن شود.
به صفحات تاریخ که بنگریم، خواهیم دید که ایران در شمار نخستین کشورهایی بود که پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای را امضا کرد. پنجاه سال پیش، دولت پهلوی پایبندی خود را رسما به این پیمان اعلام کرد.
پنجاه سال پس از آن، چهره سیاسی جهان دگرگون شده است. این پیمان به موازات میوههایی که به بار آورده است، از گزند تیغ و خار نیز در امان نمانده است. اعتماد به کارکرد این پیمان در سایه عهدشکنیها رنگ باخته است و کار به جایی رسیده که بقای این پیمان به رویکرد جمهوری اسلامی ایران وابسته شده است.
اگر ایران مسیری مشابه کرهشمالی در پیش گیرد و از این پیمان خارج شود، یا فعالیتهای هستهای خود را به گونهای دنبال کند که ناقض این پیمان باشد، زمینههای فروپاشی کامل آن را فراهم میآورد.
پیش از پرداختن به نقش ایران در سرنوشت پیمانی که نفسهایش به شماره افتاده لازم است نگاهی گذرا به مختصات و تاریخ این پیمان داشته باشیم. باید دید که بر این پیمان طی این پنجاه سال چه گذشته است که حال تصمیم و رویکرد یک کشور میتواند پایههای آن را به لرزه افکند.
چرا این پیمان شکل گرفت؟
این تصور که گویا بمباران هیروشیما و ناکازاکی در شکلگیری پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای نقش داشته، برخاسته از توهمی بیش نیست.
پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای ۲۵ سال پس از فاجعه هیروشیما و ناکازاکی رسمیت یافت. صحنههای هولناک برخاسته از انفجار اتمی مرگبارترین و ویرانگرترین سلاحی که بشر اختراع کرده بود، نه تنها به عقلانیت و خردمندی رهبران سیاسی جهان ره نبرد، بلکه بر شمار قدرتهای اتمی افزود. در واپسین ماههای جنگ جهانی دوم، آمریکا تبدیل به یک قدرت اتمی شد.
پنج سال پس از دستیابی آمریکا به بمب اتمی، اتحاد شوروی در سال ۱۹۴۹ به فنآوری هستهای مجهز شد و در آستانه جنگ سرد، به عنوان یک قدرت اتمی پا به رقابتهای بینالمللی نهاد.
پیش از تصویب و توافق بر سر پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای، بریتانیا، فرانسه و سرانجام چین نیز به قدرتهایی مجهز به جنگافزارهای هستهای فرا روییدند.
پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای زمانی رسمیت یافت که پنج قدرت اتمی در جهان پدید آمده بودند؛ پنج کشوری که در شورای امنیت سازمان ملل از حق وتو برخوردار بودند.
آنچه ضرورت توافق بر سر چنین پیمانی را باعث شده بود، خطر رویارویی دو قدرت اتمی جهان، اتحاد شوروی و آمریکا در ارتباط با جنگ کوبا درسال ۱۹۶۲ بود. هر دو طرف سامانههای موشکی خود را به حالت آمادهباش درآورده بودند. جهان در آستانه فاجعهای بزرگ قرار گرفته بود. زنگ خطری که سیاست بینالملل را تکان داد.
افزایش شمار کشورهای مجهز به جنگافزارهای هستهای و همچنین خطر وقوع یک جنگ اتمی منجر به آن شد که بسیاری از کشورهای جهان در راستای کنترل فعالیتهای هستهای گام بردارند و پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای را به کرسی بنشانند.
این پیمان قرار بود شمار قدرتهای اتمی در جهان را محدود به پنج کشور یاد شده کرده و در عین حال امکان استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را برای سایر کشورها فراهم آورد.
از سوی دیگر با ایجاد نهادهای کنترل، مانع از دستیابی کشورهای دیگر به جنگافزارهای هستهای شود. از آن جمله میتوان به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اشاره کرد که با اعزام بازرسان بر فعالیتهای هستهای کشورهای دیگر نظارت میکند.
شماری از کشورها از پذیرش این پیمان امتناع ورزیدند و همین موضوع راه را برای افزایش شمار کشورهای مجهز به جنگافزارهای هستهای هموار کرد.
هند در سال ۱۹۷۴، چهار سال پس از رسمیت یافتن این پیمان نخستین آزمایش اتمی خود را انجام داد و رقیب منطقهای آن کشور، پاکستان نیز در سال ۱۹۹۸ تبدیل به یک قدرت هستهای شد.
گرچه اسرائیل هیچگاه رسما درباره داشتن کلاهکهای هستهای اعلام موضع نکرده است، اما ناظران بینالمللی بر این باورند که این کشور صاحب ۸۰ بمب اتمی است.
کره شمالی و کلاهکهای هستهای
کره شمالی نیز، پس از خروج از پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای، به یک قدرت اتمی تبدیل شده و ۲۰ کلاهک هستهای در اختیار دارد.
دستاوردهای NPT
در تاریخ ۵۰ ساله پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای فراز و فرود بسیار بوده است. دستاوردهای این پیمان را درمجموع میتوان چنین برشمرد:
۱- پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد که در سال ۱۹۸۸ بین میخائیل گورباچف و رونالد ریگان امضا شد، یکی از فرازهای این پنجاه سال بود.
۲- تنها یک سال پس از انعقاد این پیمان، رهبران اتحاد شوروی و آمریکا پیمان کاهش سلاحهای استراتژیک را امضا کردند. این پیمان که به “استارت یک” شهرت یافت، چند ماه پیش از فروپاشی اتحاد شوروی بین گورباچف و ریگان امضا شده بود.
۳- فروپاشی اتحاد شوروی نیز منجر به پایان تلاشها برای کاستن از رقابتهای تسلیحاتی برخاسته از جنگ سرد نشد. در سال ۱۹۹۳، بوریس یلتسین، رئیس جمهوری روسیه، و همتای آمریکایی او، جورج بوش، پیمان “استارت دو” را امضا کردند.
کاهش اهمیت پیمان NPT
بهرغم این دستاوردها، از اعتماد به کارآیی پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای ظرف سه دهه گذشته کاسته شده است. این پیمان گرچه مانع از دستیابی کشورهایی همچون برزیل و آفریقای جنوبی به جنگافزارهای هستهای شده است، اما نتوانسته از خطرات ناشی از فعالیتهای هستهای کشورهای مختلف و از جمله قدرتهای اتمی بکاهد.
نخستین ضربه جدی به اعتماد عمومی نسبت به عملکرد پیمان یاد شده را باید به حساب کره شمالی نوشت. این کشور بهرغم آنکه یکی از امضاکنندگان پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای بود، در سال ۲۰۰۳ از این پیمان خارج شد.
آزمایش موشک ابرصوت آوانگارد توسط روسیه، اول مارس ۲۰۱۸
کره شمالی از آن زمان تا کنون بارها دست به آزمایشهای هستهای زده است و بر شمار کلاهکهای اتمی خود افزوده است.
از سوی دیگر، نقش بازارهای سیاه در تبادل دانش هستهای و فروش فرآوردههای هستهای نیز منجر به کاهش اهمیت پیمان NPT شده است. در این رابطه میتوان به نقش عبدالقدیر خان، فیزیکدان اتمی پاکستان، اشاره کرد. او در سال ۲۰۰۴ به نقش خود در انتقال دانش اتمی به کشورهای دیگر اعتراف کرد. عبدالقدیر خان از جمله با دریافت پول کلان دانش خود را در اختیار جمهوری اسلامی ایران قرار داده بود.
تجهیز اسرائیل به جنگافزارهای هستهای نیز کشورهای عربی را به تلاش در زمینه دستیابی به جنگافزارهای هستهای ترغیب کرده است. به عنوان نمونه عربستان سعودی تمایل خود به تجهیز به جنگافزارهای هستهای را پنهان نمیکند. این در حالی است که تلاشهای مشابه کشورهای عراق و لیبی در این عرصه، پیش از “بهار عربی” ناکام مانده بود.
از سوی دیگر، قدرتهای اتمی حاضر در پیمان NPT متعهد شده بودند که از زرادخانه هستهای خود بکاهند. تعهدی که عملا نادیده گرفته شد.
تلاشهای آمریکا و روسیه برای تحول سیستمهای حامل کلاهکهای هستهای و تولید موشکهای “آوانگارد” (ابرصوت) و تجهیز نظامی و هستهای هر چه بیشتر چین، عملا از اعتماد عمومی به کارآیی این پیمان کاسته است.
در حال حاضر ناظران مسائل نظامی تخمین میزنند که شمار کلاهکهای هستهای موجود در جهان به بیش از ۱۳۹۰۰ عدد رسیده باشد. این به این معناست که این کشورها ظرفیت آن را دارند که کل جهان را بارها به ورطه نابودی کامل بکشانند.
افزون بر آن، قدرت تخریبی جنگافزارهای مدرن هستهای افزایش یافته و مدت زمان لازم برای اصابت موشکهای حامل این کلاهکها به نصف کاهش یافته است.
فاجعه ناکازاکی، ۹ اوت ۱۹۴۵
همین مسائل باعث شده است که آمریکا و روسیه از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد خارج شوند. اعتبار پیمان “استارت” جدید نیز در اوایل سال آینده میلادی به پایان میرسد و به نظر نمیرسد که شانسی برای تمدید آن به شکل کنونیاش وجود داشته باشد.
از سوی دیگر کشورهای عضو پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای NPT هر پنج سال گرد هم میآیند و درباره این پیمان مذاکره میکنند. بار آخر، در آوریل سال ۲۰۱۵ این کشورها در نیویورک نشست داشتند. نشستی که عملا نتیجه چندانی به همراه نداشت و تنها به کارزار اتهامزنی دامن زد.
نشست آتی کشورهای عضو این پیمان در آوریل سال جاری در نیویورک برگزار میشود. ولی بهرغم تلاش آلمان و شماری از کشورهای دیگر در دو نشست استکهلم و برلین برای ایجاد جهانی عاری از جنگافزارهای هستهای، به نظر نمیرسد که نشست اعضای پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای در نیویورک دستاورد درخشانی داشته باشد. در چنین شرایطی است که سیاست و رویکرد ایران نسبت به سمت و سوی فعالیتهای هستهای خود میتواند برای بقا یا فنای پیمان یاد شده تعیین کننده باشد.
فعالیتهای هستهای ایران
زمانی محمد البرادعی، رئیس سابق آژانسبینالمللی انرژی اتمی، تلویحا گفته بود که جمهوری اسلامی ایران از فعالیتهای هستهای خود به عنوان یک حربه سیاسی و نه نظامی بهره میگیرد.
به باور او ایران بر آن است تا با غنیسازی اورانیوم و با کسب دانش و تکنیک ساخت بمب اتمی، بر اهمیت خود در رقابتهای سیاسی در جهان بیافزاید و تبدیل به یکی از بازیگران اصلی سیاست در خاورمیانه شود.
البرادعی در عین حال گفته بود که جمهوری اسلامی ایران برنامه مشخصی برای تجهیز خود به جنگافزارهای هستهای ندارد.
غنیسازی اورانیوم در ایران، تاسیسات اتمی اصفهان
تحریمهای آمریکا و همچنین تحریمهای بینالمللی باعث شد که ایران تن به مذاکره و توافق بر سر مناقشه هستهای خود بدهد. اما عملکرد ایران پیش از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و پس از اجرای کاهش گام به گام تعهدات برجامی خود صحت ارزیابی البرادعی را تایید نمیکند.
برای تولید جنگافزارهای هستهای فراهم آمدن سه شرط لازم است. اورانیوم غنیسازی شده، دانش و فنآوری تولید سلاح هستهای و سامانه موشکی پیشرفته که قادر به حمل کلاهکهای هستهای باشد.
به باور، اریش فولات، خبرنگار مسائل دیپلماتیک هفتهنامه “اشپیگل” و “دیتسایت”، ایران هر سه شرط را تامین میکند.
در واقع، محدودیت تغلیظ اورانیوم در حد چهار و نیم درصد در شرایط کنونی محصول محاسبات سیاسی حکومت ایران است و الزاما نشانه عدم توانایی این کشور به افزایش میزان غنیسازی اورانیوم نیست.
گزارش رافائل گروسی، رئیس جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی که روز سهشنبه ۱۳ اسفند (سوم مارس) منتشر شد، نیز از نقض تعهدات برجامی ایران و مانع شدن این کشور از دسترسی بازرسان به برخی از مراکز و تاسیسات اتمی خبر میدهد. خروج کره شمالی از پیمان منع گسترش جنگافزارهای هستهای در سال ۲۰۰۳ ضربهای جدی به اعتماد عمومی نسبت به این پیمان بود. در شرایط کنونی، خروج جمهوری اسلامی ایران یا تلاش این کشور برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای نه تنها میتواند فروپاشی این پیمان را در پی داشته باشد، بلکه حتی میتواند به مسابقه تسلیحاتی در منطقه پرتنش خاورمیانه دامن بزند.
اولین باشید که نظر می دهید