رفتن به نوشته‌ها

سه سناریو برای بازارهای جهانی انرژی در دوران پساکرونایی

کرونا می‌تواند برندگان دیروز بازارهای جهانی انرژی را به صف بازندگان پرتاب کند. بازار انرژی در آستانه تحولی بزرگ قرار دارد. آیا خطر تبدیل شدن جنگ بر سر تقسیم بازارهای جهانی انرژی به یک رویارویی نظامی تهدیدی واقعی است؟

دونالد ترامپ را می‌توان دماسنج اقتصاد آمریکا دانست. این موضوع که جهان در آستانه تحولی بزرگ در بازارهای جهانی انرژی قرار دارد را شاید بتوان به سادگی در تغییر رویکرد ترامپ مشاهده کرد.

ترامپ که تا همین چند ماه پیش به هم‌دستی عربستان و روسیه برای بالا بردن قیمت نفت حمله می‌کرد و خواستار تنزل بهای نفت خام بود، اکنون از روسیه و به‌ویژه از عربستان خواسته است تا کاری کنند بهای نفت افزایش یابد.

هیچ‌گاه در تاریخ معاصر، بهای نفت این چنین سریع و به یک‌باره این چنین شدید سقوط نکرده بود. بهای نفت برنت دریای شمال در نخستین‌روزهای سال جدید ۶۶ دلار برای هر بشکه بود. بهای همین نوع نفت ظرف روزهای گذشته حتی به زیر ۲۵ دلار نیز سقوط کرد.

این تحول تنها به نوسانات امروز بازارهای جهانی انرژی محدود نمی‌شود. آنچه آرامش رئیس جمهوری آمریکا و همچنین بسیاری از شرکت‌های نفتی را بر هم زده، پیامدهای این تحول بر بازارهای آینده انرژی است.

کرونا و جنگ

بسیاری از سیاستمداران مبارزه با کرونا را یک عمل نظامی و چه بسا یک جنگ تمام عیار دانسته‌اند. سربازان را روانه خیابان‌ها کرده‌اند. گرچه حضور سربازان برای امدادرسانی یا با هدف مانع شدن از تجمع مردم در خیابان‌ها است.

بسیاری دیگر از سیاستمداران و تحلیلگران از شیوع کرونا به عنوان بزرگ‌ترین چالش بشریت پس از جنگ جهانی دوم سخن گفته‌اند.

صرف‌نظر از نگرانی‌های ناظر بر تحولات ایام پساکرونایی، وقوع یک جنگ در اثر کرونا از هم اکنون قطعی به نظر می‌رسد. وقوع یک جنگ اقتصادی. جنگ بر سر سهم کشورها در بازار انرژی.

این جنگ اقتصادی نیز همچون هر جنگ واقعی دیگری برنده و بازنده‌ای دارد. بی تردید برخی از کشورهای تولید کننده نفت و همچنین شماری از شرکت‌های نفتی نیمه‌بزرگ در بین نخستین بازندگان این جنگ خواهند بود. دقیقا همین موضوع آرامش ترامپ را برهم زده است.

زمین‌لرزه‌ای به نام ویروس کرونا

ویروس کرونا از چنان قدرتی برخوردار است که می‌تواند جهان را به دو دوره‌پیش و پس از خود تقسیم کند. جهان پساکرونایی از بسیاری از جهات شباهتی به جهان پیش از شیوع این بیماری نخواهد داشت.

بازار گمانه‌زنی‌ها درباره تغییرات احتمالی جهان پس از کرونا، این روزها رونق بسیاری یافته است. اما صرف‌نظر از این گمانه‌زنی‌ها، نمی‌توان در این نکته تردید داشت که جهان دستخوش تغییرات بزرگی خواهد شد. بی دلیل نیست که از کرونا به عنوان بزرگترین چالش تاریخ معاصر سخن گفته‌اند.

ویروس کرونا مادر برخی از ویروس‌های دیگر است. کرونا هم اکنون ویروس رکود اقتصادی را به جان جهان انداخته است. تزریق پول در بازار به شیوع ویروس تورم در بازار نیز دامن خواهد زد.

جهان از سوی دیگر با ویروس ورشکستگی دست‌وپنجه نرم می‌کند. این ویروس شرکت‌ها و واحدهای کوچک را از پای در آورده و به تدریج در حال گرفتن نفس شرکت‌های بزرگ است.

ویروس کاهش ارزش سهام و به‌ویژه سهام شرکت‌های انرژی نیز از همزادان ویروس کرونا است. یک ویروس دیگر هم می‌تواند از دل ویروس کرونا زاده شود: ویروس بی‌ثباتی سیاسی و حتی رویارویی‌های نظامی. این همان چیزی است که از جمله آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل اخیرا در نطق خود نسبت به آن ابراز نگرانی کرده بود.

هواپیماها زمین‌گیر شده‌اند، شبکه حمل و نقل کالا از نفس افتاده است و کابوس بحرانی مالی بر بازار‌های سهام سایه افکنده است. اما یکی از مهم‌ترین تغییراتی که کرونا در جهان ایجاد خواهد کرد، در بازارهای جهانی انرژی خود را نشان می‌دهد.

موضوع صرفا بر سر رکود اقتصادی دامن‌گستری نیست که جهان در ماه‌های نخستین سال جاری میلادی با آن روبه‌رو بوده است. رکودی برخاسته از تاثیرات ویروس کرونا بر شبکه تولید جهانی و بازرگانی بین‌المللی.

تزریق صدها و چه بسا هزاران میلیارد دلار از سوی دولت‌ها در اقتصاد کشوهای خود می‌تواند دیر یا زود، پیامدهای مخرب ویروس کرونا بر اقتصاد جهان را مهار کند. پیش بینی‌ها حتی حکایت از افزایش نرخ رشد اقتصادی در سال آینده دارد. البته مشروط بر آنکه دانش پزشکی بتواند از پس چالش کرونا برآید.

آنچه که حتی تزریق میلیاردها دلار پول نیز نمی‌تواند مانع از دگرگونی بنیادین آن شود، اوضاع بازارهای جهانی انرژی است.

تحول سوم بازارهای جهانی انرژی

بازار جهانی انرژی طی دهه‌های گذشته شاهد تحولات گسترده‌ای بوده است. تحولات ناشی از تغییر الگوهای مصرف، بهره‌گیری از انرژی‌های تجدیدپذیر در سایه سیاست‌های زیست‌محیطی، صرفه‌جویی‌انرژی در اثر بهینه‌‌سازی تکنیک تولید و همچنین تحولات ناشی از بحران‌های مالی به همراه ناآرامی‌های سیاسی و جنگ‌های منطقه‌ای باعث نوسانات دائمی در بهای انواع انرژی‌ها شده‌اند.

از سال ۱۹۶۰، زمان شکل‌گیری سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تا به امروز، بازار نفت شاهد دست‌کم سه تحول بنیادین بوده است.

تحول نخست به سال‌های دهه ۷۰ قرن بیست بازمی‌گردد. بالا گرفتن تنش در خاورمیانه و بهره‌گرفتن کشورهای عضو اوپک از نفت همچون حربه‌ای اقتصادی باعث افزایش یک‌باره‌بهای نفت خام شد.

موضوع امنیت تامین انرژی برای کشورهای صنعتی و به‌ویژه کشورهای اروپایی از آن زمان اهمیتی استراتژیک یافت. کشورهای صنعتی و از جمله آمریکا به فکر ایجاد و افزایش ظرفیت مخازن نفت خام خود افتادند.

افزایش بهای نفت، زمینه را برای بهره‌برداری از نفت دریای شمال فراهم کرد. بازار بهره‌برداری از دیگر حوزه‌های نفتی جهان نیز که تا پیش از آن، مقرون به صرفه نبود، رونق گرفت. ورود بازیگران جدید، چهره بازار انرژی را دگرگون کرد.

تحول دوم در بازارهای انرژی را شاید بتوان مرتبط با استفاده از نفت شیل آمریکا دانست. آمریکا بزرگ‌ترین ذخایر نفت شیل در جهان را در اختیار دارد. تنها در ایالت کلرادو ذخایر نفت شیل حدود سه تریلیون تن پیش بینی می‌شود. بهره‌برداری از این نفت، آمریکا را به بزرگترین تولید کننده نفت جهان تبدیل کرد.

و تحول سوم را می‌توان به شیوع بیماری کرونا مربوط دانست. کرونا نه تنها باعث رکود اقتصادی شدید در جهان گشت، نه تنها از میزان تقاضای جهانی برای انرژی کاست، بلکه راه را برای غربال کردن تولید کنندگان نفت در جهان هموار کرد. در سایه این تحول، تقسیم مجدد بازارهای جهانی انرژی موضوعیت یافت.

وضعیت نفت دریای شمال

استخراج نفت دریای شمال در قیاس با برخی از حوزه‌های نفتی خاورمیانه یا نفت اورال روسیه، امری در مجموع هزینه‌بر است. بر اساس تحقیقات موسسه مشاوره‌امور انرژی “وود مکنزی” استخراج نفت دریای شمال تنها با بهایی بیش از ۴۰ دلار مقرون به صرفه است.

هزینه استخراج نفت دریای شمال برای کشورهای مختلف به یکسان نیست. به عنوان نمونه هزینه  استخراج نفت دریای شمال توسط انگلستان حدود ۴۰ دلار است. حال آنکه هزینه دو کشور نروژ و دانمارک حدود ۱۵ دلار اعلام شده است. البته باید هزینه‌های حمل و نقل، بیمه و خدمات فروش را نیز به هزینه استخراج افزود.

مطلوب‌ترین بها برای بهره‌برداری از نفت دریای شمال، بهایی بین ۶۰ تا ۷۰ دلار برای هر بشکه است. کاهش بهای نفت به زیر ۵۰ دلار، اجرای برخی از پروژه‌های بهره‌برداری از این نفت را متوقف می‌کند.

کاهش بهای نفت برنت به ۲۵ دلار برای هر بشکه عملا باعث زیان‌دهی شدید بسیاری از شرکت‌های فعال در استخراج نفت دریای شمال می‌شود.

نفت شیل آمریکا

فرایند تولید نفت خام از طریق شیوه نامتعارف شیل فرایندی هزینه‌بر است. بر اساس بررسی‌های صورت گرفته، مطلوب‌ترین بها برای استخراج این نوع نفت حدود ۶۰ دلار اعلام شده است. کاهش بهای نفت به ۴۰ دلار، عملا بهره‌برداری از این حوزه‌های نفتی را در درازمدت غیرممکن می‌کند.

کاهش بهای نفت وست تگزاس اینترمدیت و همچنین  نفت شیل در آمریکا عملا بسیاری از این شرکت‌ها را در معرض ورشکستگی قرار داده است.

بر اساس نظرسنجی که اخیرا در تگزاس صورت گرفت، ۲۵ درصد شرکت‌های نفتی فعال در این ایالت اعلام کرده بودند که تنها یک یا دو ماه قادر به تحمل این وضعیت هستند. ۵۰ درصد دیگر نیز اعلام کرده بودند که در صورت نازل بودن بهای نفت ظرف یک سال با خطر ورشکستگی روبه‌رو خواهند شد.

بحران مالی شرکت‌های نفتی

خطر ورشکستگی گرچه هنوز شرکت‌های بزرگ نفتی جهان نظیر توتال، بی‌پی، شل، اکسان‌موبیل و شرکت ایتالیایی انی را تهدید نمی‌کند، اما آن‌ها نیز تنها با اتکا بر سودهای سالیان گذشته زیان کنونی را جبران می‌کنند.

وضعیت در شرکت‌های نفتی آکسیدنتال و وایتینگ اما به گونه دیگری است و این شرکت‌ها برای نجات خود تلاش می‌کنند. بازار سهام مربوط به شرکت‌های مولد انرژی به شدت بحرانی است. ارزش سهام همه این شرکت‌ها و از جمله ارزش سهام شرکت آرامکو عربستان به شدت کاهش یافته است.

به عنوان نمونه ارزش بهای سهام اکسان‌موبیل نسبت به ابتدای سال ۲۰۲۰ کاهشی ۵۰ درصدی داشته است. ارزش سهام بریتیش پترولیوم حتی ۵۵ درصد کاهش یافته است. این شرکت‌ها چاره را در کاهش هزینه‌های پرسنلی خود دیده‌اند. برخی از شرکت‌های نفتی آمریکایی حتی حقوق شاغلان خود را به نصف کاهش داده‌اند. اما همه‌این اقدامات تنها در یک بازه زمانی کوتاه قابل اجرا هستند.

اقدامات دولت آمریکا

دولت آمریکا برای نجات شرکت‌های نفتی این کشور از جمله اقدام به خرید نفت کرده است. به عنوان نمونه، دولت ترامپ اقدام به پر کردن مخازن استراتژیک نفتی آمریکا نموده است. این مخازن که در ایالت‌های تگزاس و لوئیزایانا قرار دارند ظرفیتی حدود ۷۵۰ میلیون بشکه دارند.

دولت ترامپ خواستار خرید ۷۷ میلیون بشکه نفت از شرکت‌های نفتی آمریکایی شده است. تا کنون سفارش خرید ۳۰ میلیون بشکه نفت صادر شده است. کنگره آمریکا برای این منظور سه میلیارد دلار بودجه تعیین کرده است.

افزون بر آن، شرکت‌های نفتی آمریکایی از دولت این کشور خواسته‌اند تا نفت پالایشگاه‌های خود را کاملا از نفت تولیدی آمریکا تامین کند.

ترامپ در اقدامی دیگر، هفته گذشته از توافق با روسیه و عربستان بر سر کاهش تولید نفت خبر داد. خبری که باعث افزایش ۲۵ درصدی بهای نفت شد. اما بهای نفت پس از آن بار دیگر سیر نزولی یافت.

جنگ بر سر سهم بازار

در نشست اخیر کشورهای عضو “اوپک پلاس”، روسیه و عربستان بر سر کاهش تولید نفت به توافق نرسیدند. پس از آن عربستان خبر از افزایش تولید نفت خود داد. امری که عملا سقوط بهای نفت را در پی داشت.

علت مخالفت روسیه با کاهش تولید نفت خود، برخاسته از رضایت این کشور از بهای کنونی نفت نیست. روسیه، عربستان و همه‌تولیدکنندگان نفت از بهای کنونی این فرآورده آسیب می‌بینند. روسیه در بودجه سال جاری بهای هر بشکه نفت را معادل ۴۰ دلار پیش بینی کرده است. عدم توافق روسیه برخاسته از نگرانی این کشور درباره از دست دادن بیشتر سهم خود از بازارهای جهانی انرژی است.

بهای هر بشکه نفت (۱۵۷ لیتر)  اگر ۲۵ دلار باشد، عملا بهای هر لیتر آن کمتر از ۱۶ سنت خواهد بود. بهای یک لیتر آب آشامیدنی بیش از این است.

سه سناریوی ایام پساکرونایی

در صورت توافق روسیه با اوپک، عملا عرضه نفت در سطح جهان در سال جاری حدود ۴۰۰ میلیون بشکه کاهش می‌یافت. مشکل اما اینجا است که در شرایط کنونی کاهش تولید یعنی از دست دادن  سهم بازار. روسیه تاکید کرده است که کاهش تولید و عرضه نفت باید از سوی همه کشورها صورت گیرد.

میزان تقاضای جهانی برای نفت خام در سال ۲۰۱۹ یکصد میلیون بشکه در روز بوده است. سهم اوپک از تامین تقاضای جهانی برای نفت خام حدود ۳۰ درصد است.

ارزیابی‌های قبل از بحران کرونا حکایت از آن داشتند که تقاضای جهانی برای نفت خام در سال ۲۰۲۰ روزانه حتی به یکصد و یک میلیون بشکه برسد. ارزیابی‌هایی که اکنون اعتبار خود را از دست داده‌اند.

بحران کرونا، معادلات را برهم زد. اکنون گفته می‌شود که افزایش بهای نفت خام منوط به کاهش عرضه نفت بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون بشکه در روز است.

نمی‌شود انتظار داشت که چنین کاهشی به سادگی متحقق شود. از این رو، سه سناریو می‌توان برای ایام پساکرونای بازارهای جهانی انرژی پیش بینی کرد.

سناریوی خوش‌بینانه: بحران کرونا به‌زودی مهار می‌شود. رکود اقتصادی خیلی سریع به پایان می‌رسد. تقاضا برای نفت و دیگر انواع انرژی افزایش می‌یابد. بهای نفت سیر صعودی طی می‌کند. جابه‌جایی‌هایی در سهم کشورها در بازار جهانی انرژی روی می‌دهد. جنگ بر سر تقسیم سهم بازار به بحران مالی بعدی منتقل می‌شود.

سناریوی واقع‌بینانه: بحران کرونا به‌زودی مهار می‌شود. رکود اقتصادی ماه‌ها و چه بسا تا پایان سال جاری ادامه می‌یابد. افزایش تدریجی بهای نفت در اثر افزایش تقاضا به حدی نیست که بهای این فرآورده به حدی برسد که استخراج برخی از حوزه‌های نفتی و از جمله نفت دریای شمال و یا نفت شیل آمریکا مقرون به صرفه گردد. شماری از شرکت‌های نفتی ورشکست می‌شوند. شمار بازیگران بازار جهانی انرژی کاهش می‌یابد. تولید نفت آمریکا کاهش یافته و این کشور از یک کشور صادرکننده نفت بار دیگر به یک کشور وارد کننده نفت تبدیل می‌شود.

سناریوی بدبینانه: بحران کرونا پایان می‌یابد. رکود اقتصادی اما ادامه می‌یابد. بهای نفت زیر سقف ۴۰ دلار می‌ماند. نفت ارزان، تعهدات کشورها درباره کاهش گاز‌های سمی را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد. (به عنوان نمونه لهستان و جمهوری چک از هم اکنون اعلام کرده‌اند که در سیاست‌های انرژی خود تجدید نظر خواهند کرد.) جنگ اقتصادی بر سر سهم کشورها در بازار جهانی انرژی ره به یک رویارویی نظامی منطقه‌ای می‌برد. در اثر این جنگ، تولید، حمل و نقل نفت و توزیع آن مثلا در منطقه‌ای همچون خاورمیانه به مخاطره می‌افتد. کاهش عرضه نفت، باعث افزایش بهای آن شده و استخراج نفت شیل یا بهره‌برداری از حوزه‌های نفتی هزینه‌بر مقرون به صرفه می‌شود. جای برخی از بازیگران بازار جهانی انرژی در قیاس با سناریوی دوم تغییر می‌کند.

گمانه‌زنی درباره اینکه در ایام پساکرونایی کدام سناریو متحقق می‌شود، در شرایط کنونی شاید ثمر چندانی نداشته باشد. مهم پذیرش این موضوع است که بازار جهانی انرژی در سایه پیامدهای ناشی از بحران کرونا می‌تواند در ایام پساکرونایی دستخوش تحولی عظیم شود. تحولی که می‌تواند جامعه جهانی را غافلگیر کند. نگرانی و هشدار آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل درباره بحران کرونا، از جمله در ارتباط با چنین پیامدهایی بوده است.

این مقاله من برای نخستین بار بر روی خروجی دویچه وله فارسی منتشر شده است.

منتشر شده در اقتصاد

نظر

  1. مهرداد مشهدی مهرداد مشهدی

    ممنون از این مقاله ی خوب.

  2. مهرداد مشهدی مهرداد مشهدی

    مجدداٌ سلام
    اگر 2 فرض را در نظر بگیریم معادلات در همه ی عرصه ها پیچیده تر خواهند شد:
    1- چین با مدیریت بحران بتواند محدودیت ها را بیشتر و بیشتر بردارد و تولید از نیمه دوم ماه آپریل شروع شود، در نتیجه خریدار بزرگی برای بازار نفت خواهد بود که باعث تعادل قیمت ها می شود. گو این که در بعضی کشورها نظیر اطریش هم احتمالا به این روند می پیوندند. البته این فرض فقط برای کشورهایی امکان دارد که بتوانند بحران را مدیریت کنند.
    2- این ویروس کوچک ناخوانده مرزها را به رسمیت نمی شناسد. حتی با مدیریت جدی و مدبرانه ی بحران مثل چین، هر لحظه امکان شیوع مجدد این اپیدمی حتی در چین می باشد. پس برای مدیریت هرچه بهتر آن بناچار هزینه های هنگفتی باید پرداخت شود که همین امر و دوران محدودیت ها، باعث بالا رفتن قیمت ها در همه ی عرصه ها خواهد شد.
    شاید بشود امیدوار بود که مسئله ی انرژی تا حدی به قیمت بالارفتن قیمت ها برای عموم مردم، تو بخوان کم درآمدتر، زودتر از عرصه های دیگر از بحران خارج شود ولی بحران در عرصه های سیاسی و اجتماعی و حتی در زمینه ی فرهنگی با ادامه ی حضور خطر کرونا و یا ترس از آمدن مجدد آن از کشورهایی که نمی توانند بحران کرونا را مدیریت کنند کماکان ادامه خواهد داشت. پس حتی در کشورهایی که اپیدمی مدیریت شده باشد و یا نشده باشد، ترس از تکرارشرایط کنونی محدودیت ها، به درازا خواهد کشید.
    در خوشبینانه ترین شکل آن تا نیمه های پاییز 2020 حضور و یا ترس از بازگرد مجدد آن حضور خواهد داشت. که این زمان، یعنی سه فصل، تاثیراتی بسزا در همه ی عرصه ها خواهد گذاشت که بسیاری از آنها بازگشت ناپذیر خواهند بود. مثل باورهای سیاسی، عقیدتی، و یا سیاسی.
    سیستم اقتصادی حاکم بر آمریکا و اروپا ضربه های غیرقابل جبرانی خواهند خورد.
    بخش بزرگی از مردم زحمتکش همه ی کشورهای جهان دچار رنجی مضاعف شده که جای تاسف دارد. ولی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
    یک چیز مسلم است و آن این که همه ی این ها حدسیات است که بجز تاثیرات خوب بر جنبه های مختلف، امیدوارم که حقیقت پیدا نکند.
    ولی متاسفانه چنین بنظر می آید که چنین خواهد شد.
    شاد و موفق باشی
    مهرداد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *